محل تبلیغات شما



عوالم در عوالم مست مستت

چو آوردی پیمبر ، ناز شستت

محبت را خجل کردی به مولا

رسول عشق آوردی ز دستت

ز صلب پاک و ارحام مطهر

ز اعضای وجود پاک و هستت

که او اسباب خلق عالمین است

به عهدی داده از روز الستت

چو آمد احمد مختار دنیا

تمام مادران شد زیردستت

ندا آمد به ابلیس مخلّف

که اکنون آمده وقت شکستت


با زنگ کاروان دل من گوش می شود

جانم به لب رسیده و در جوش می شود

یک اربعین گذشت و ماتم ارباب تازه شد

زینب(س) ز ره رسیده و مدهوش می شود

هر کس شنیده روضه اهلی من العسل

با عرشیان و زمین باده نوش می شود

تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

کین ماجرای طف کی فراموش می شود؟


هجده بهار دیده ای و قد خمیده ای

در ابتدای جوانی به آخر رسیده ای

بعد از نبی که حق علی بود سروری

مظلوم تر ز شیر خدا شه ندیده ای

با سیلی و لگد و ضربه آشنا هستی

زجری به وسعت دریا کشیده ای

آرام جان علی ای مادر حسنین

ضرب غلاف و صورت نیلی چشیده ای

با یک رباعی و غزل که نمی شود وصفت

معنا و محتوای صدها قصیده ای


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها